قوریای که در تصویر میبینید، اسمش هست «موکا اکسپرس». دستگاه را آلفونسو بیالتّی در سال ۱۹۳۳ اختراع کرد و آنطور که میگویند از آن پس جزء جداییناپذیر هر آشپزخانهی ایتالیایی شد. به نظر من تأثیر این قوری در اقتصاد و روابط قدرت در آشپزی، شبیه تأثیر گرامافون در اقتصاد موسیقی بوده است. همانطور که گرامافون انحصار اجرا را از تالارهای موسیقی و اپرا گرفت، موکا اکسپرسِ بیالتی هم انحصار قهوهی عالی را از قهوهخانههایی که از دستگاههای گرانقیمت اسپرسوساز استفاده میکردهاند، خارج کرد و حالا هر کسی با هزینهی اندک میتوانست و میتواند قهوهی باکیفیّت – نه قهوهی آبکیای که در ایران به قهوه فرانسه معروف است و با دستگاههای قهوهچکان خانگی درست میشود – بخورد. البتّه، بیالتّی هم بابتِ اختراعش پولدار شد و دم و دستگاهی به هم زد و بعد از مرگش در سال ۱۹۷۰ بازماندگانش، راهش را ادامه دادند و هنوز که هنوز است از صدقهی سر بابا آلفونسو – که از تجربهاش در کارخانههای آلومینیومسازی فرانسوی بهترین استفاده را کرده بود – روزی میخورند.
بیالتّی بعد از «موکا اکسپرس» مدلهای دیگری از قوری را با طرحهای دیگر ساخت. امّا هیچکدام هیچوقت نتوانست محبوبیّت شکلِ اصیل و اوّلیهی دستگاه را پیدا کند. دربارهی شکل چندضلعی قوری هم افسانهسرایی میشود و میگویند که همین چندضعلی بودن دستگاه خیلی در طعم نوشیدنی مهم است. شکل بانمک و ابتدایی دستگاه بعدها در زمینهی طرّاحی صنعتی الهامبخش طرّاحان دیگر شد. سازوکار قوری کمابیش سادهست: قهوه با بخار آب تحتِ فشار دم میکشد. هرچند باید بگویم و لابد میدانید که قهوهای که این قوری میسازد، دقیقاً اسپرسو نیست. هرچند که میگویند آن کف و چربی معروف روی اسپرسو را هم میتوان با همین قوری ساخت و بعضیها ترفندهای خاص خودشان را برای این منظور دارند. امّا به هر شکل، با در نظر گرفتن حداقلها هم حتّا این قوری برای اکثریّتی که دستگاه اسپرسوساز ندارند، جایگزین بسیار خوبیست. قوری از آلومینیوم ساخته شده و در مجموع واقعاً ارزانقیمت است. کار کردن با قوری هم بسیار ساده و ابتداییست. امّا چند نکته هست که نتیجهی کار را بهبود میدهد. قصدم از نوشتن این متن، یادآوری همین نکات است:
اوّل اینکه قهوهای که میخرید، باید ریز آسیاب شده باشد؛ امّا نه به ریزی قهوهی اسپرسو. ضمن اینکه بهتر است که از دانههای قهوهای استفاده کنید که به مدّت نسبتاً طولانیتری بو داده شده باشند (اصطلاحاً دارکرُست؛ بودادهی کامل و ترجیحاً نه دوبرابر کامل).
دوّم اینکه اگر برای بارِ نخست است که از قوری استفاده میکنید، باید دستِ کم یکبار قهوهای را که درست میکنید بریزید دور. دلیلش هم این است که بارهای اوّل – خصوصاً دفعهی اوّل – قهوهتان مزّهی فلز میدهد.
سوّم اینکه به همین دلیلی که در بالا گفتم به هیچوجه نباید قوری را با مایع ظرفشویی بشویید. آب داغ کفایت میکند. علّت هم این است که به مرور زمان چربی قهوه به دیوارهی فلزی میچسبد و در نتیجه یک لایهی محافظ طبیعی تشکیل میدهد. این لایه را لازم داریم و نمیخواهیم با ندانَمکاری و به بهانهی بهداشت از دستش بدهیم و مجبور شویم یک بار دیگر برای چاه ظرفشویی قهوه درست کنیم.
چهارم اینکه دستگاه در گونههای یک تا دوازده استکانی عرضه میشود. امّا هرقدر قوریتان کوچکتر باشد (ترجیحا سه استکانی؛ چون یک استکانیش واقعاً کم است)، قهوهتان بهتر از کار درمیآید.
پنجم اینکه برای درست کردن قهوه، مخزن آب را تا دریچهی اطمینان از آبِ سرد (ترجیحاً از صافیگذشته. ن.ک. به نظر امین زیر همین نوشته) پُر کنید. صافی قیفی را جا بزنید. اگر آب زیاد ریختهاید یا میخواهید مطمئن شوید آب سرریز ندارد، میتوانید چند بار صافی قیفی را در بیاورید تا اگر آب اضافهای در مخزن هست خالی شود و چکّه کند در ظرفشویی. حالا قهوهی آسیابشده را داخل صافی بریزید. برخلافِ اسپرسو (و همینطور توتون پیپ!) نباید قهوه را بکوبید و فشرده کنید (بقول خارجیها: تمپش نکنید). امّا ترفند دیگری که میتوانید پیاده کنید این است که وسط تودهی قهوه را بالا بیاورید و تپّهاش کنید. اینطوری قهوهی قویتری دم میکنید. حالا مخزن بالایی را محکم به مخزن آب پیچ کنید. از اینجای کار به بعد دو نظریه وجود دارد. نظریّهای که من بیشتر هوادارش هستم میگوید که قوری را بگذارید روی شعلهی کم تا قهوه آماده شود. امّا نظریّهی رقیب – که طرفداران خاص خودش را دارد – معتقد است که شعله باید زیاد باشد. به نظر من میارزد که ده دقیقه صبر کنید و قهوهتان خوشطعمتر باشد. عجله که نداریم. بههرحال، در یکلحظهی معجزهآسا متوجّه خواهید شد که مخزن بالایی دارد از قهوه پُر میشود. مهم است که به موقع متوجّه بشوید. از سه حس مختلف بویایی، بینایی و شنوایی هم میتوانید بفهمید که قهوه دارد آماده میشود. اوّلی و بهترینش اینکه معمولاً قبل از اینکه قهوه بالا بیاید، بویش را میشنوید. نشانهها را جدّی بگیرید. به هرحال، همین که مخزن پر شد (قهوه تمام شد و خواست به کف بنشیند) زیر گاز را خاموش کنید و قهوهتان را بریزید و بخورید. دوّم اینکه غیر از بو، بُخار هم نشانهی خوبیست. همین که بُخارِ حسابی دیدید، در قوری را بردارید ببینید اوضاع از چه قرار است. اگر بو و بُخار را متوجّه نشدید، صدا را که متوجّه میشوید؟ همین که اوّلین قُل را شنیدید، گاز را ببندید. نگذارید به قُلقُل برسد. همان یک قُل اوّل کفایت میکند.
ششم اینکه قهوهتان را بریزید و بنوشید و لذّت ببرید. کاری هم به کار قوری نداشته باشید که خیلی داغ است. سرد که شد به همان روش که گفتم تمیزش کنید.
قهوه روی گاز,
23 Comments